جدول جو
جدول جو

معنی حسن معدانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن معدانی(حَ سَ نِ مِ)
ابن رحال مغربی فقیه مالکی. قاضی مکناسه بود و در آنجا در 1140 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الارفاق فی مسائل الاستحقاق’ و دو حاشیه که در هدیه العارفین ج 1 ص 298 یاد شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ هََ مَ)
ابن احمد بن علی بن حسن عطار مکنی به ابوالعلاء مقری. درگذشتۀ 569 هجری قمری او راست: ’اصول المآب’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280) (زرکلی ص 222) (روضات 222)
او راست: کتاب ’الاکلیل’که بخش هشتم آن در معادن یمن بود و ابوریحان در پایان الجماهر چاپ حیدرآباد ص 268 از آن نقل کرده است
ابن فتح بن حمزه. درگذشتۀ 500 هجری قمری او راست: ’البدیع و البیان’. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ نُ)
ابن خطیربن ابی الحسن علی فارسی ملقب به ظهیرالدین و مکنی به ابوعلی. اهل نعمان است که شهری میان بغداد و واسط بوده است. وی حنفی بود و در 598 هجری قمری درگذشت. او راست: ’اختلاف الصحابه و التابعین’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مَ مَ)
ابن عبدالله بن باقر. در وطن خود ممقان متولد شد و در نجف ساکن و همانجا در 17 محرم 1323 هجری قمری دفن شده است. وی از مراجع شیعه بود و تألیفات بسیار داشت، مانند ’بشری الوصول’ و ’ذرایع الاحکام’ و جز آن. احوال وی راپسرش شیخ عبدالله مامقانی در کتاب تنقیح المقال آورده است. (ذریعه ج 3 ص 114 و 120 و 401) (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حَ)
ابن حمدان تغلبی، مکنی به ابوعلی حمدانی و ناصرالدوله. یکی از امراء حمدانی و از فرزندان حسن بن عبدالله حمدانی است. در مصر بزرگ شد و به سرداری لشکر مستنصر رسید و به دست سران ترک در 465 هجری قمری کشته شد. (اعلام زرکلی چ 1 ص 224 ج 225) (تاریخ گزیده ص 336)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
حسن بن علی بن سعید عمانی، مکنی به ابومحمد. وی مقری بود و پس از سال 500 ه. ق. ساکن مصر گشت. او راست: 1- المرشد. 2- الوقف و الابتداء. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 223)
ابن علی بن ابوعقیل محمد شیعی امامی. درگذشتۀ 167 هجری قمری او راست: کتاب ’الکروالفر’، ’التمسک بحبل الرسول’. (روضات ص 167 و 168) (هدیهالعارفین ج 1 ص 265)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَفْفا)
ابن عبدالله عثمانی مصری. او راست: ’تذکرهالانام به من تولی مصر فی الاسلام’ که در 965 هجری قمری نگاشته است. (هدیهالعارفین ج 1 ص 210) (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا